ورس۱:
نپرس چرا همش اخمه چهرم
وقتی با هر دست دادن درس گرفتم
دریا رو جا دادم پُشت چشمم
ولی کسی نمیبینه یه قطرشم
درد و رنج عوضم کرد اونی که بودم رفت به باد
بایدم سگ باشم چون هرچی حال دادم رفت از یاد
به اشتباها تکرار دادم گوشام پُر نصیحت
هرچند زخمی ترینم پشیمون نیستم از مسیرم
حرفامو خوردم بزرگ شدم
خُل شدم تو خودم گُم شدم
بخشیدم و گذشتم از حقم
همه انتقامارو گرفتم از خودم
اگه لبخند نیست روی لبم
اگه ستاره نیست توی شبم
اگه دشمن همه رفیق غمم
دلیلش همین لاشیا بودن
کوچیکُ بزرگُ پیرتون فرقی نبود بینتون نه
ازتون خیری ندیدم بهتره بشه شرتون کم
از راه به درم کردن اومدم از بدترین راه
با یه طناب پوسیده رفتم تو عمیق ترین چاه
همه با گونه های سرخ دنبال دونه میگردن
من با چشای سرخ دارم تو لونه میگندم
ورس۲:
پول همیشه با جیبام قهر بود
غم نزدیک شادی ازم دور
اعتماد زد بهم زخمو
آدما گرفتن ازم رحمو
خودمو گُم کردم تو این جهنم
مشکلات زیاد شد و تحملم کم
نمیتونم خوش خیال باشم
همونی زد که میگفت خیالت جمع
هرچی دویدم به جایی نرسیدم
غربتو حس کردم توی میهن
منم نمیخواستم این باشه حالم
که از همه حتی از خودم سیرم
بی رمق نشستم منتظر مرگ
دیگه خستم از این دل تنگ
دلی که منو مجبور کرد مجروح کرد مجنون کرد
کم برداشتم گزاشتم زیاد
هرکی میاد دنبال سود میاد
من میگم لاعلاجه دردم حالا تو هی سوپ بیار
به درک که هیچوقت درک نمیشم
به درک که نموندن پیشم
به درک که موندم عقب
کُلش رو دادم رفت به درک
تنهایی رفیقمه تنهایی یارم
به هیشکی نیاز ندارم
بزار برو بیخیال حالم
برو که فراریم از عالم آدم
شاید منم یه روز حالم خوب شد
زندگی با منم دوست شد
شاید همه چی باهم جور شد
نگن آرزوهاشو به گور بُرد
نظر خود را بنویسید