(ورس اول)
یادمه خواستم رپ کنم تو کلاس درس
معلم بم گفت مغزتو پاک کن
جایزه گرفتم اضافه درس.
بچه ها تو کلاس درس تشویق شدم
جایزه گرفتم دوبال و پر.
برام شد سکوی پرواز رفتم .
تو اعماق رپ.
سخت شد برام زندگی یکم
چون داشت زندگیم اجزای بد .
تنگ شد برام سوراخ هدف
تو مغزم شده بود حفار حرف
دیگه شدم بی نای تنها
بعد این همه روزای سخت
فقط یه چی موند تو سرم
که پرواز کنم تو شکاف ابر
آره مثل اون فشارقبر
استخون میشکنه مثال سنگ.
مثل اون شبای سرد
رو پل هوایی مثال تخت
آره مثل اون ندای
آره مثل اون شبای خس
که بر ماگذشت مثالی سخت
که برما گذشت مثالی بد.
رفتم تو عمق فاجعه
حتی بدتر از جنگ و آبله .
رفتم تو عمق خاطره
مصرف مواد جسم باطله.
رفتم تو عمق حس نای
رفتم تو عمق حس پا
رفتم به جاییکه حتی
نداشتم مسیری واسه اشتباه...
.
(ورس دوم)
به نام اون خدایی که هر وقت دیدم
نیست نگاهی
به نام اون تکیه گاهی که ریخت بر سرما
مثل پاییز.
به نام اون عشق و جسم و خاک.
به نام اون اسم بی پلاک.
به نام اون لحظه هاییکه
ریخت بر سرما همچو باد.
دردام رفت نشست بر روی کوه قاف
رفت به جاییکه نبود پاسبان
نبود ناسپاس شد
رفت به جاییکه زندگی صفر و نفس خاص .
رفت به جاییکه پدر مادر فقط حرف باد .
ولی گرفتم از این زندگی
هر روز یه جور لوح بردگی
گرفتم امانی از عشق
تشنج خمارو خستگی
گرفتن روزای بچگیم
گرفتن خوبای زندگیم
گرفتن مود خوبمو رفتم تو فضای هرزگی .
اما الان تو حال و همدلی
تکستمو نوشتم برای هر دلی
که بگن ناقوس منم فریاد صدام آلارم خستگی .
من همان قاب عکس پیر
من همان نژاد خسته دین
من همان مرده ستاره ای
برای شبای پرسگیم.
نظر خود را بنویسید